تو عاشق نبودی به قلم سمیه هرمزی
پارت بیست و ششم :
بی حوصله با چنگال کمی برنج به دهنم می ذارم. شونه بالا می ندازم.بیشتر به زندگی خودمگند زدم ودیگه نمیشه هم جمعش کرد.با اینم که نمی شه حرف زد تا یه چیزی می گی یه ضد حالی بهت می زنه..تلفن خونه که زنگ می زنه با «ببخشید»ی از کنارم بلند می شه.مشغول خوردن می شم و هنوز هم اشتهایی ندارم .صدای دینگ پیام گوشی داوود بلند می شه.گردن می کشم اما اسمی نیوفتاده و اول پیامش رو فقط میبینم و چون نوشته استاد حد
مطالعهی این پارت کمتر از ۱۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۴۳ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
امیر
۴۵ ساله 00عالی بود متشکرم از نویسنده محترم
۲ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
ممنون ازهمراهی شما
۲ ماه پیشمریم
00سلام نویسنده عزیز این پارت تکراری بود پارت بیست وپنج هم همین بود و مرسی برای پارت های طولانی
۳ ماه پیشزهرا
00عالی بود
۴ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
مننون از همراهیتون
۴ ماه پیشزلفا
00خیلی خوبه دستت طلا نویسنده عزیز فقط واسه عضویت کد نفرستادیم باتشکرگلم
۴ ماه پیش
امیر
00نویسنده جوری داستان را نوشته که عطش خواننده را بیشتر می کند به خواندن متشکرم