پارت صد و هشتاد و چهارم

زمان ارسال : ۶۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

**فصل بیست‌ویکم**


نزدیک غروب بود که کار گلدوزی را تمام کردم. آن را از کارگاه جدا کردم و نگاهی انداختم، با رضایت لبخند زدم.

خیلی سریع‌تر از آنکه انتظار داشتم پیش رفته بودم. تابلو زیباتر از همیشه مقابلم بود و بعد از مدت‌ها حس خوبی به من می‌داد.

هنوز یک آدم عادی نشده بودم، کم غذا می‌خوردم، سخت خوابم می‌برد و از یادآوری آنچه شمس با من کرده بود اشک به چشمم می‌آم

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ساناز

    00

    ❤️❤️❤️❤️

    ۲ ماه پیش
  • سارا

    10

    🥲خواهشا یکم پارت طولانی تر کن نویسسسنده عزیییز 😭

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.