ماه در مه به قلم محبوبه لطیفی
پارت پنجاه و نهم
زمان ارسال : ۶۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
نای تکان خوردن نداشتم اما ذهنم به شدت فعال شده است. درب اتاق باز میشود، حتما محمد است که وارد شده است یا بازجویی دیگر.
- اگه پروسه غش کردنت تموم شده، بگو بریم سراغ ادامه حرفها.
ملکه عذاب این روزها میداند خنجر را از کدام ناحیه بزند که دردش امان از روح و جانت ببرد.
- میدونم به هوش اومدی، طرز نفس کشیدنت فرق کرده ماهی!
محمد علاوه بر اینکه جاسوس خوبی
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
محبوبه لطیفی | نویسنده رمان
سلام دوست عزیز. تمام رمانحاصل تخیل ذهن منه و تجربه ای نداشتم درموردش
۲ ماه پیشلی لی
10رمان بسیار خوبیه , از داستان و شخصیت ها خیلی خوشم اومد . همینطور فضاسازی رمان هم عالیه ، خسته نباشید به نویسنده عزیز
۲ ماه پیشمحبوبه لطیفی | نویسنده رمان
ممنون از شما
۲ ماه پیشستاره
20داره بهش کمک میکنه امیدوارم خرابش نکنه حداقل ازبقیه بازجوهاکه بهتره ولی خب حقم داره😌
۲ ماه پیش
لیلی
10این رمان یه ذهنیت وزاویه ی دیگه ای ازجنگ نشون میده..همیشه ازیه بعدتکراری موضوع جنگ واسارت مطرح شده بود برام..نمیدونم شاید نویسنده دراین مورد تجربه ای دیده یاشنیده..به هرحال لذت میبرم ازاین تجربه جدید