پارت پنجاه و پنجم

زمان ارسال : ۴۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه


مژگان که بستر حرف زدن را مناسب می‌بیند، ادامه می‌دهد:

- تا حالا شده از خودش بگه؟ از کارهاش؟ از هرچی غیر از کار؟ تا حالا مورد مشکوکی ازش دیدی؟

از حرف‌های مژگان بوهای خوبی به مشام نمی‌رسد:

- داری چی میگی؟ چه حرفی آخه؟ چیزی شده مژگان؟ به چیزی مشکوک شدی؟

مژگان که نمی‌خواهد من روی چیزی حساس شوم، می‌گوید:

- ای بابا! خب دارم در موردش تحقیق می‌کنم؛

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه

    ۲۴ ساله 10

    قلم بسیااااار زیبایی دارین یه رمان متفاوت قشنگ دل تو دلم نیس ببینم قراره چی بشه

    ۱ ماه پیش
  • محبوبه لطیفی | نویسنده رمان

    خداروشکر که به دلتون نشسته

    ۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.