پارت سوم

زمان ارسال : ۳۰۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

هیچ وقت بین جمع های پدر و پسر مامان نمی نشستم .اما الان برای ضایع و خجالت زده کردن بابا و مامان که من را ولویی .. بی حیا ... دروغگو میخواندند لازم بود .

روی تک مبل کنار احیا نشستم . رسا کلام کردم.

_ اره تصادف خیلی بدی بود ... منم هم نز ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.