پارت هفتاد و سوم :


آفرین! آفرین عزیزم! آفرین عزیزش! آفرینی که انگار به یک قرار عاشقانه و پنهانی خوانده بودنش. آفرینی که می‌توانست بانو الف بزرگ باشد. پس چرا او را با این نامه‌ی بدخط کوچک می‌دیدم. نامه‌ای که شاید بی‌هوا، توی یک پالتوی گران‌قیمت پنهانش کرده بودن ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.