پارت صد و دوازده

زمان ارسال : ۷۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه

معصومه توی آشپزخانه مقابل همسر و دو پسرش نشسته بود. مینا درسا را روی کانتر آشپزخانه نشانده و سعی می‌کرد بالاخره او را قانع کند که شام بخورد! هر قاشق غذایی که توی دهان دخترش می‌گذاشت، سر جای چرخی می‌خورد و به خانواده‌ی همسرش نگاه می‌کرد. همین چند دقیقه‌ی پیش مادرشوهرش خبر بارداری تازه عروس خانواده را به بقیه داده بود و حالا همه متعجب در سکوت فرو رفته بودند. هنوز هیچکس هیچ واکنشی نشان

1243
158,107 تعداد بازدید
6,538 تعداد نظر
123 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

آزاده دریکوندی : ۵ ماه پیش

❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارت‌های این رمان دوباره به حالت وی‌آی‌پی بر می‌گردن.
با احترام
نویسنده‌ی رمان

آزاده دریکوندی : ۴ ماه پیش

🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان

آزاده دریکوندی : ۲ ماه پیش

سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚

امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Zahra

    ۲۵ ساله 00

    یا خدا درای خروجی رو بستن😱😱

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    عطا می‌خواد***بگیره😂

    ۲ ماه پیش
  • منیر

    00

    حلا چی میشه؟ 🤔

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    چی می‌شه...🤔

    ۲ ماه پیش
  • Prya

    00

    عععععههه من چرا اول ۱۱۳ رو خوندم!!🤕اینو الان دیدممممم

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خب خداروشکر که متوجه شدی🤩

    ۲ ماه پیش
  • نیلوفرسامانی

    00

    یا خدا🤣 عطا خروجی ها رو بست...😂😂

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    😂😂

    ۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    5-یه پایان عالی مثل دژاوو 😍میدونم تو میتونی😍💋6- صد درصد اولش شوکه میشدم ولی بعدش خوشحال 😍7-آره آرم میشدم خیلی قشنگ حرف زد و خیلی قشنگ پشت کاری کرده مونده و حمایت میکنه😍😍

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    چه عجب یه نفر گفت معین اوکی بوده😩💚

    ۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    1-امشب بخونم ببینم چی میشههه😍😁🙈2-نههه😍😍و دوست دارم فصل سوم داشته باشد 🙈3-حس میکنم کاره فرهاد 🙈چونکه خیلی دوست داشت معین دست عطا بی افته حالا که خودش نمیتونه چیزی بگه😎4-نمیدونم 🤷 ♀️

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    بله کار فرهاد بود. خیلی‌ها گفتن و مرسی از خانوم «م» که اولین گفت😍

    ۲ ماه پیش
  • ستاره

    10

    آخر پارت بسیاردهشتناک وترسناک ودلهره آورو....گناه داره معین بود😂😂😂

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    یه لحظه بدجور خون به مغز عطا رسید😆

    ۲ ماه پیش
  • ستاره

    10

    سلام،ممون ازرمانت،قلمت،بااین همه مشغله ومسئله،منم میشه باچیزای کوچیک خوشم،نسبت به خوراکی همیشه ذوق دارم مث بچه ها،خیلی هم قشنگه که آدم باچیزای کوچیک خوشحال وقدردان،طرفتم راحته برای خوشحال کردنت😉😂😍

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    سلام عزیزم💚آره واقعا خیلی راحته🤭 کلا غذا احساسات برانگیزه بخدا... غذا خیلی خوبه... غذا مهربونه... قربونت برم غذا💚

    ۲ ماه پیش
  • آمینا

    10

    ۴.معین میگه آقای مظفری حق باشماست ما باید آشنامیشدیم ولی خوب من مردم فریال هم زنم بوده حلالم بوده خواستم کردم بچه نخواستم ولی شده😅عطاهم جرش میده انا لله انا...۵صحنه پایانی فرهاد از گریه بچش نق بزنه..

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    چرا باید صحنه‌ی پایانی رمان واسه فرهاد میرزا باشه؟؟؟😂😂 معین و فریال چه کارن اینجا؟

    ۲ ماه پیش
  • حنا

    10

    دیگه ما سرمون نمیشه فعلا فرهاد ارجحیت داره به معین ،اصن ما بخاطر فرهاد اینجاییم 😂

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    یعنی ببین وقتشه دیگه من بزنم هَشتک و پَشتک این فرهاد رو بهم بریزم هم خیال شما راحت بشه هم خودم یه نفس راحت بکشم😂

    ۲ ماه پیش
  • حنا

    10

    فرهاد به گلشن گفت خودم نتونستم ولی عطا باید حالشو بگیره ،،پنچر کردن کار خودشه ،،لایک داری فرهاددددددد

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    چرا انقدر خوشتون اومده فرهاد معین رو توی چنگ عطا گیر انداخته؟؟😂

    ۲ ماه پیش
  • حنا

    10

    بدبخت شدی معین ،

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    🤭

    ۲ ماه پیش
  • ایلما

    10

    ۱دلم سوخت براش یعنی شوکه شدم از واکنش عطا انگاربخواد دزدبگیره۲نه عزیزم فولیم😁۳فرهاد یا مرتضی ۴بگه زن خودمه ب کسی ربطی نداره 😂۵یه دورهمی صمیمی و یه حس وحال خوب۶شوکه میشدم ۷برای من ک اصلا ب هیچ وج ه

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    ۴همینو سعی می‌کنه با نهایت احترام بگه😍۷چطور باید رفتار می‌کرد که اوکی بود؟

    ۲ ماه پیش
  • ایلما

    10

    خدا رحم کنه ب معین دوئل بین عطا و دامادش 😂😂فاتحه ت خوندس آقای امینی

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    درسته عطا خیلی مقتدره ولی آقای امینی خوب بلده از پس خودش بر بیاد😅

    ۲ ماه پیش
  • نشمین

    10

    یعنی مرتضی بود یا فرهاد ماشین و پنچر کرد ب احتمال زیاد فرهاده .آخر رمان دوست دارم قمرالملوک و عطا خبر پسر دار شدن فرهاد بشنون ب قول عطا بچه فرهاد قند قند ذوق فرهاد موقع بچه دار شدن دیدن داره

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    یعنی من بزنم یه بلایی سر این فرهاد بیارم که انقدر نگید فرهاد😂

    ۲ ماه پیش
  • fafa

    ۳۰ ساله 10

    سلام آزاده جون خوش قلم و خوش انرژی... فقط اومدم بگم که بی نظیری دختر... رمانت انقد خوبه که تموم نشده دلتنگش میشم... واقعا خودت و قلمت عالی هستین.

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    سلام عزیزم ممنونم😍 شما ها هم عالی هستید و انرژی که دارم از انرژی شما مخاطبین قشنگمه🥰

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.