پارت صد و سیزده

زمان ارسال : ۷۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 15 دقیقه

عطا اخم‌هایش را در هم کشیده بود. دخترش عقل نداشت؟ واقعا نداشت! با عقد او موافقت کرده بود؛ اما انتظار داشت این وصلت حالا حالاها هدفی جز آشنایی نداشته باشد... می‌خواست از مردی که دخترش را به او سپرده بود، اطمینان پیدا کند، از اینکه آیا واقعا همان‌قدر که نشان می‌دهد سنجیده است؟
مسیری را می‌آمد و می‌رفت و انتظار می‌کشید در باز شود و هر چه سریع تر فریال و معین را ببیند! به خصوص معین را...

1243
158,055 تعداد بازدید
6,538 تعداد نظر
123 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

آزاده دریکوندی : ۵ ماه پیش

❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارت‌های این رمان دوباره به حالت وی‌آی‌پی بر می‌گردن.
با احترام
نویسنده‌ی رمان

آزاده دریکوندی : ۴ ماه پیش

🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان

آزاده دریکوندی : ۲ ماه پیش

سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚

امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    عطا دیگه خیلی شورش کرده این دوتا دیگه زن وشوهرن کی میخاد کوتاه بیاداخه

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    وقت گل نی🙈

    ۲ ماه پیش
  • Zahra

    00

    الهی تب کنم پرستارم تو باشی معین گوگولی

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    قشنگ بود😂

    ۲ ماه پیش
  • مهلا

    00

    💜💜💜

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    💚

    ۲ ماه پیش
  • نسترن

    00

    آخ بالاخره تونستم بخونم.واقعا پارت استرس زایی بود و همچنین قشنگ بوس بهت آزاده جون

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    بوس به تو قشنگم مرسی😘

    ۲ ماه پیش
  • منیر

    00

    ممنون آزاده جون از پارت هدیه💐 به نظر من پنچری ماشین کار مرتضی بوده😄

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خواهش می‌کنم عزیزم😍همونطور که بچه‌ها گفتن کار فرهاد بوده🙈

    ۲ ماه پیش
  • م

    00

    خیلی عالی ،امیدوارم فشارش بالانباشه ،برای پارت هدیه هم تشکر

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خواهش می‌کنم😍

    ۲ ماه پیش
  • پرنیا

    10

    ای وای عطا ول کن تورو خدا تا خودتو بکشتن ندادی 🙄شده دیگه حالااا فریال بنده خدا اون پایین زایمان کرد خودت سکته رو رد کردی!! پسر به این آقایی بببین بلده فشارم بگیره🤌😋😋

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آخر کامنتت😂😂

    ۲ ماه پیش
  • ستاره

    00

    خدایاعطاخان کوتاه بیامیخوای سکته کنی دورازجون معین تودردسربندازی،ازمابپرس معین بچه خوبیه خوچرااینجوری میکنی 😉،معین چقدقشنگ حرف زدبااحترام وقاطع امیدوارم قانع بشه وکوتاه بیادکاربه جای باریک نکشه

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خودش می‌دونه معین آدم خوبیه منتها مشکلش اینه که می‌گه به هر حال این اختلافات خودشون رو نشون میدن و مشکلات زیادی سر راه دخترم میاد☹️واقعا هم خیلی قاطع برخورد می‌کنه😍👌🏻

    ۲ ماه پیش
  • Prya

    00

    عطا گناه داشتااا داشت سکته رو میزد بالاخره🥲 نکنه مرتضی ماشینو پنچر کرده😐😐هیچ بعید نیس یا شایدم فرهاد

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نه همونطور که بچه‌ها گفتن کار فرهاد بوده🙈

    ۲ ماه پیش
  • نیلوفرسامانی

    00

    معین چه قشنگ و قاطعانه حرف زد👌🏻🥰❤️

    ۲ ماه پیش
  • اسرا

    00

    شایداین نگرانی معین یکمی دل عطانرم میکنه البته عطاهیچوقت ازمعین راضی نمیشه فقط دیالوگ معبن خان وقتی یقه اش دردست عطاونگاهش تصورمیکنم 🤣🤣🤣🤣🤣🙏❤⚘

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    قطعا زمان می‌بره ولی عطا معین رو خیلی هم زیاد قبول داره منتها نمی‌تونه از نگرانی این همه اختلاف دست بکشه وگرنه در نظرش معین خیلی معقوله

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خیلی😍

    ۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    البته به عطا حق میدم پدر و نگران به خدا که دوجون گرفتار مون کردن🤣😍هر دوشون راست میگن من به جای فریال بینشون گیر کردم و خیلی حس زدی🤦 ♀️🤐عالی بود دستت طلا آزاده جونم 😍❤️

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آره واقعا حس خیلی بدیه آدم بین پدر و شوهرش گیر کنه😑

    ۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    عالی عالی مرسی آزاده جونم 😍آره شل کن سر کیسه پارت هات لطفا 🙈❤️عطا میشه اختلاف ها رو نبینی به خدا معین بدبخت خیلی پیر هم نیستا😥یکم باهاش راه بیا و شیرینی پخش کن و بفرست سر خونه زندگیشون😍😍

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    معلومه که معین پیر نیست😍ولی خب دختر عطا خیلی کوشولو به نظر می‌رسه😅

    ۲ ماه پیش
  • آمینا

    00

    خداروشکر تا اینجا به خیر گذشت.حالا فشار عطا نرمال بشه صلوات😅

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    این مرد بیچاره فشار داره مدام هم عصبی میشه🥺

    ۲ ماه پیش
  • مرضیه

    00

    عطا واقعا چرا ول نمیکنی بنده خدا معینو خودشم کم مونده سکته کنه بیچاره فریال رو بگو🤦

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    اگه فریال سقط می‌کرد چی...🥺

    ۲ ماه پیش
  • حنا

    00

    انتظار میرفت یکی دوتا چک بخوره معین ،،ولی خب بنظرم مخ عطارو بزنه با یه فشار گرفتن 😂💛

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نه عطا فقط فرهادو بلده کتک بزنه😩

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.