پارت پنجاه و چهارم

زمان ارسال : ۹۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

***

اترس پس از راضی کردن هرماس برای همراه شدن مجدد با قبیله‌ی فولگور، به اتاقش پناه برد و گوشه‌ی تخت نشست.
خبر حمله‌ی درنده‌خویان روانش را متشنج ساخته بود.
درنده‌خویان یک گروه متشکل از افرادی غول‌پیکر بودند که در زمان قدیم، یعنی خیلی سال پیش، به دست قبیله‌ی برنادت و فولگور ساخته شدند.
اما با وجود یک اتفاق شوم و یک خطا، همه‌چیز از هم فرو پاشیده شد.
یک خطای عمیق

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Asal

    00

    بالاخره خدا دعاهام رو قبول کرد و من تونستم اون کلمه رویایی رو(فلش بک به گذشته)رو بخونم!!😭🤲 مثل همیشه متفاوت!😁👌🏻

    ۳ ماه پیش
  • زهرا

    00

    به به خوشمان آمد ینی بخاطر چی اترس و ریجینا ازهم جدا شدن بنظر خیلی عاشق بودن

    ۳ ماه پیش
  • زری

    00

    پس واقعا اترس و ریجینا قبلا عاشق و معشوق بودن 🙃

    ۳ ماه پیش
  • زهرا

    00

    از اترس انتظار نداشتم😄 چه عاشقانه😄❤️

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.