پارت بیست و پنجم

زمان ارسال : ۹۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

در باز شد و مهوا بااحتیاط به داخل ساختمان قدم گذاشت. از همان بدو ورود صدای چرخ‌های خیاطی به گوش رسید و همهمه‌ی کارگاه باعث شد، حرف آرش را به یاد آوَرَد و دلهره‌اش بیشتر شد. پله‌های باریک را بالا رفت و پشت در رسید. دستش سمت دستگیره رفت که صدای مرد جو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.