پارت سی و سوم

زمان ارسال : ۵۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

جلو رفت و چاقو را با قدرت از تنه‌ی کت و کلفت درخت بیرون کشید. یک چاقوی قدیمی با دسته‌ی چوبی بود. چرمی که با تکه‌ای نخ به دسته‌ی آن بسته شده بود را باز کرد. سپس روی زمین نشست و به تنه‌ی درخت تکیه داد تا محتوای آن چیز که شبیه به نامه بود را بخواند ببیند ماجرا از چه قرار است. نخ را باز کرد و آن‌طرف‌تر، روی چمن‌های بلند پرت کرد. تکه چرم را به سرعت باز کرد و نوشته‌های رویش را دید. خطوط خیلی ریز

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.