شکار او به قلم حدیث افشارمهر
پارت شصت و چهارم
زمان ارسال : ۸۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
فریاد فرید به هوا رفت و معترض شد. هر دوی آن ها توی یک شرایط گیر افتاده بودند اما فرید خوش خیال و سارا نا امید بود.
تیدا یکهو افسار پاره کرد و جیغ کشان پشت سر هم تکرار کرد:
-ما میریم ما میریم ما میریم. هیچکس زنده نمی مونه!
فرید ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
الیسا
00عالی