رویای آشفته به قلم سمیه هرمزی
پارت چهل و هفتم
زمان ارسال : ۹۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
دور روز دیگر هم گذشته ،دو روز در درد و ضعف و گریه گذشته است.کوروش هر بار سرش گرم تعمیر جایی است و میان کارهایش به او سر می زند.پانسمان زخمش را عوض می کند وروی کبودی هایش پماد میمالد.امروز اما با درد کمتری چشم باز میکند.راحت تر از رختخواب بلند میشود و دیگر از درد دولا نیست.اما زیادی کثیف است وحمام لازم.لباسهای تنش دیگر کثیف است و از عرق به تنش چسبیده.در اتاق را باز میکند.کوروش دمر