مهمیزهای سیاه به قلم آزاده دریکوندی
پارت چهارم
زمان ارسال : ۱۰۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 11 دقیقه
در را که پشت سرشان بستند او به قصدِ بی هدف چرخیدن شروع به قدم برداشتن کرد. دختر صدای قدمها را شنیده بود و میدانست چند نفر بیرون رفتهاند؛ ولی حتی نمیدانست آن قبلیها چند نفر بودند و این بار چند نفر هستند؟ حتی نتوانسته بود تشخیص بدهد آیا شخص جدیدی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آتنا
00ولی یه چیز بگم!دیدم عکس اوزان هم یکی از شخصیت هاس خیلی خوشحال شدم😅بی صبرانه منتظرم نقشش پررنگ بشه پارت قبلی که قشنگ خودشو تصور کردم