گلباش به قلم سمیه نوروزی
پارت نود و پنجم
زمان ارسال : ۳۹ روز پیش
فصل پنجم
طلعت عشق
با دست، برف نشسته بر سنگ قبر را کنار زد و انگشت اشارهاش روی حرف ن ثابت ماند. سه ماه از روزی که نرمین در آسمان مهتابی باغسان ستاره دنبالهدار دید و آرزو کرد میگذشت؛ حالا در آغوش خاک آرام گرفته و خیال داشتنش ذکر هر روز نیهان بود. کمی که جلو رفتم دست دراز کرد و بچه را گرفت.
- میبینی نرمین؟! داره بزرگ میشه... چند وقت دیگه تو رو میخوا
اطلاعیه ها :
سلام و عرض ادب خدمت خوانندگان عزیز رمان گلباش. با توجه به یک سری تغییرات در پارتهای پیشرو، پارتهای جدید با کمی تاخیر بارگذاری میشود. از تاخیر به وجود آمده عذرخواهی میکنم و از صبر و شکیبایی شما سپاسگزارم.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.