گلباش به قلم سمیه نوروزی
پارت نود و پنجم :
فصل پنجم
طلعت عشق
با دست، برف نشسته بر سنگ قبر را کنار زد و انگشت اشارهاش روی حرف ن ثابت ماند. سه ماه از روزی که نرمین در آسمان مهتابی باغسان ستاره دنبالهدار دید و آرزو کرد میگذشت؛ حالا در آغوش خاک آرام گرفته و خیال داشتنش ذکر هر روز نیهان بود. کمی که جلو رفتم دست دراز کرد و بچه را گرفت.
- میبینی نرمین؟! داره بزرگ میشه... چند وقت دیگه تو رو میخوا
مطالعهی این پارت کمتر از ۴ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۶۹ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.