زاچ به قلم ستاره لطفی
پارت چهل و نهم
زمان ارسال : ۱۱۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
از روی شانهاش نیم نگاهی به اترس انداخت و با دیدن اخمی که میان ابروهای خوش حالتش نشسته بود، قهقههاش بلند شد.
خود را به حیاط عمارت رساند و به این فکر کرد که مدتهاست از گرگهایش دور شده و امروز، باید حسابی با آنها وقت میگذراند.
با همین فکر، دستانش را درون جیب شلوار کتان مشکیاش فرو کرد از سه پلهی مرمرینی که به ایوان پهناور در ورودی وصل بودند، پایین رفت.
یک چیز بنفش توجه
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
ستاره لطفی | نویسنده رمان
میشه قهر نکنی؟ از گذشته ها😂🤪
۳ ماه پیشR
10اوووو😂👍🏻
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
جوون؟☺️🌝😂
۳ ماه پیشمریم
10عزیزم چی شدچراپارت جدیدنداریم
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
ببخشید عزیزم بابت تاخیر پارت گذاشته شد🙏
۳ ماه پیششیطون بلا
00ملت عاشق گربه ان من میترسم هی گرگ ب گربه ترجیح میدم😂
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
واقعا؟ گربه به این نازی🥺😂
۳ ماه پیشمریم گلی
00پس کی بهمون میگی که هنوز اترس ب ریجینا علاقه داره یا نه ؟کی قراره هرماس راز بین خودش و سورا رو بر ملا کنه ممنونم نویسنده جان ♥️💋💔
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
کم کم به گذشته ها میریم و یک چیزایی میفهمیم و باز هم به آینده برمیگردیم🙏
۳ ماه پیشفاطمه ❤️
00خیلی خوبه❤️🌟 میگم تکلیف زندونی ها چه میشه. سورا کی دوستانش رو میبینه؟
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
ممنونم🙏 تکلیف همگی به زودی مشخص میشه سورا هم به زودی دوستانش رو میبینه
۳ ماه پیشS
00عالی
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
عالی نگری ممنونم🙏
۳ ماه پیشنیلوفر آبی
00عالی بود
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
ممنونم زیبا نظراتت برام خیلی ارزشمنده🙏
۳ ماه پیشحدیث
00آه بالخره نفرینم گرفتتتت
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
چی شده🌝😢
۳ ماه پیش
R
10هرماس از کی عاشقه..؟🥺جواب ندی قهر میکنم😂 اترس چی ؟