پارت صد و شصت و دوم

زمان ارسال : ۸۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه



با نگرانی پرسیدم:
- چی شده؟ لو رفتیم؟ نکنه... مامانم... یا شمس... سالمن؟

- بلایی سر کسی نیومده، هنوز نفهمیدن ماشین ارتش کجاست، ولی شمس حسابی زیر نظره.

چشم‌هایم گرد شد.

- یعنی چی؟

- من هم تو همین موندم. نمی‌فهمم یعنی چی. وقتی نفهمیدن ماشین ارتشی کدوم طرف رفته، نفهمیدن دزدیدنش کار ما بوده، یعنی خبر ندارن ما از تهران زدیم بیرون. چرا باید شمس رو این‌

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.