پارت چهل و هفتم

زمان ارسال : ۱۲۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

پس از کمی مکث ادامه داد.

- و من زخمی شدم.

با عجله و متعجب سینه‌اش را نگاه کرد تا جای زخم را ببیند اما چیزی نیافت.

شوکه بقیه را نگاه کرد و منتظر یک توضبح منطقی ماند.

اما هیچ صدایی از کسی برنخواست.

انگار که هیچ کس دلش نمیخواست آن لحظه‌ها را دوباره یادآوری کند.

مرد غریبه پیش دستی کرد و قبل از این که کسی مجبور به توضبح شود گفت.

- باید عرض ک

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم

    00

    وای عالی 🥰

    ۴ ماه پیش
  • نگار بنی هاشمی | نویسنده رمان

    مرسی عزیزم😍😍🙏

    ۴ ماه پیش
  • نیلوفر آبی

    00

    وای عزیزم برهام ورونیکا رو دوست دارم واقعا عالی بود خسته نباشید

    ۴ ماه پیش
  • نگار بنی هاشمی | نویسنده رمان

    ای جااانم😍😍😍

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.