پارت هشتاد و دوم

زمان ارسال : ۸۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

گیج و سرگردان درون بیمارستان می‌چرخید، به برادرهایش زنگ زد و بعد از چند جمله با عصبانیت تلفن را قطع کرد، عرق از روی پیشانی‌اش شره می‌کرد و انگار نگاه ترحم آمیز پرستارها مایه‌ی عذاب بیشترش بود. ناامید به لابی رفت و خودش را روی صندلی پرتاب کرد و سرش را ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید