ماه در مه به قلم محبوبه لطیفی
پارت سی و ششم :
سرانجام نیروهای امداد برای بردن مجروحین از راه میرسند. پرستاری که همراه با آنها آمده است، شرح ماجرا را از من میپرسد. برایش توضیح میدهم که شدت ضربه برای هرکسی بسته به موقعیتی که خواب بوده یا بیدار تفاوت دارد. عملا کار زیادی برای مداوا انجام ندادهام چون امکاناتی نداشتم.
بقیه مسافران تازه متوجه حرفهای من میشوند، مردی که سعی در توهین کردن به من داشت، با شنیدن تشکری
مطالعهی این پارت حدودا ۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۴۰ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه
00خیلی ممنون مثل همیشه زیبا