پارت پنجاه و هشتم

زمان ارسال : ۹۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه


و وقتی بیت آخر شعر من درآوردی‌ش را می گفت مشت هایش را به پهلو می زد و چندبار تند تند کمرش را تکان می داد. غش می کرد وقتی این طور شیطنت و وروجک بازی در می آورد.

و وقتی آرن یکهو از روی مبل می پرید و دنبالش می کرد جـــیـــغ و هوار نور کل ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.