گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت دویست و چهل و نهم
زمان ارسال : ۴۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
ماشین به شکل وحشتناکی تکان میخورد. مدام تن و بدنم با بدنهی ماشین اثابت میکرد. چندباری هم که ماشین روی دستانداز رفت، سرم محکم با در صندوق برخورد کرد و من را برای لحظهای گیج کرد.
فضای صندوق برایم زیادی کوچک و تنگ بود. با این حساب پر تقلا مشغول شدم تا طنابی که به دور دستهایم پیچیده شده بود را باز کنم. چنان طناب را سفت و محکم بسته بودند که حتی نمیتوانستم مچ دستم را تکان دهم.
ک
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.