پارت دویست و سی و سوم

زمان ارسال : ۶۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

سمت اتاقش پا تند کردم و او را که در آستانه‌ی در ایستاده بود، کنار زدم و وارد اتاقش شدم. مقابل آینه‌ی دراور اتاقش ایستادم و با چشم‌های لبریز از اشکی که نفهمیدم چی وقت کرد در کاسه‌ی چشمم بجوشد، به تصویر خودم در آینه زل زدم؛ دماغم سیاه شده بود. انگار مشت خورده و من نفهمیدم! زیر پره‌های بینی و دور لبم نیز از خون سرخ بود. ولی چیزی که از همه عجیب‌تر بود، این بود که دماغم کوچک شده بود! دیگر خبری

750
88,765 تعداد بازدید
282 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید