گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت دویست و شانزده
زمان ارسال : ۷۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
-نه. قراره با دوست دخترش بیاد. دختره هم افادهای، بفهمه سپهر حتی دوستی داره که پیکی سواره، با سپهر کات میکنه. چه برسه به اینکه سپهر با پیکی بره دنبال دختره!
با خنده سری به افسوس چرخاندم. ماشین را از در پارکینگ بیرون برد. آرنجم را به پنجره تکیه زدم و پرسیدم:
-چجوری با سپهر آشنا شدی؟ اصلاً چجوری فهمید تو خوناشامی؟
دنده را به سختی جا زد و صدای موتور زنندهتر به گوش رسید. خیره
مریم گلی
00چقدر این اهورا با حاله ممنونم نویسنده جان