پارت صد و هفتاد و ششم

زمان ارسال : ۹۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

اهورا به حدی شوخ‌طبع بود و گاهاً جوری من را می‌خنداند که صدای قهقهه‌ام کل خانه را برمی‌داشت، که نمی‌توانستم او را به چشم پدر ببینم. او نهایتاً برای من مثل برادرم بود. حتی تصمیم گرفته بودم به دوستانی که شناختی از خانواده‌ی من ندارند، اهورا را به عنوان برادرم معرفی کنم و وقتی این موضوع را با او درمیان گذاشتم، لاقید شانه بالا انداخت و گفت:
-بهتر؛ آخه کی باور می‌کنه من بابای دراکولای

744
87,413 تعداد بازدید
276 تعداد نظر
290 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید