پارت صد و هفتاد و چهارم

زمان ارسال : ۹۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

آرزوی او هم بود که به زندگی سابقش برگردد، ولی مگر بدونِ ستایش می‌شد؟!
طاها دمی گرفت و از جا برخاست. اول و آخر نقشه‌اش همین بود. به هر شکلی که می‌شد باربد را راضی می‌کرد. ولی فعلاً نباید روی این موضوع پافشاری می‌کرد تا احساس خشم و عذاب‌وجدان باربد دوچندان نشود و دمار از روزگار جفت‌شان در نیاورد.
از این رو گفت:
-من می‌رم. شامت رو بخور و باقی مواد غذایی رو بذار تو اون یخچالِ کوچ

744
87,373 تعداد بازدید
276 تعداد نظر
290 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید