پارت صد و چهارده

زمان ارسال : ۱۱۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه


چشمهای رنگ کهکشانش چند باربازوبسته می زند و ناله خفیفی ازلای دندانهای کلید شده اش بیرون می آید:

-بالاخره نمردم واززبونت عزیزم رو شنیدم.

با این حرفش لبخند مسخره ای روی لبهایم گسترده می شود.

-بزارببینم می تونم یه چکه آب پیدا کنم.

چند ساعت قبل شبیه زوج خوشبخت بودیم وحالا دردست یک جانی به انتظار مرگ نشسته ایم.نگار حرف دروغ زیاد می گوید. این هم یکی ازبلوف ه

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.