پارت صد و یازده

زمان ارسال : ۱۲۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه


شکوفه های درختان درون جوی آبی که باران درست کرده کثیف و از رنگ و رو افتاده اند. سمیر رد نگاهم را دنبال کرده و با سرخوشی می گوید:

-فدای سرت. خودت ازاونها خشگلتری.

شال صورتیم خیس شده و موهای بلند شده ام روی صورتم چسبیده اند.

موهایم را به کناری می زند لمس دستهای گرمش را دوست دارم. چشهایمان باهم دیگر حرف می زنند از همدیگر گلایه کرد و دراخر وقتی درآغوش گرمش فرو می روم

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.