مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت هشتاد و هفتم
زمان ارسال : ۱۰۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 16 دقیقه
کارگران تمام وسایل را با دقت تمام توی چندین کارتن میگذاشتند. فریال پشت پنجرهی اتاقش و به دور از هیاهوی جمعآوری وسایل؛ دست به سینه ایستاده بود. از وقتی معین از زندگیاش رفته بود، توی جای جای این اتاق قامت او را میدید... به خصوص آن مبل دو نفرهای که در سمت راست میزش بود و معین هر زمان میآمد روی آن مینشست و به خصوص این پنجره! حتی در نظر داشت دکوراسیون را هم تغییر بدهد و آن مبل دو نفر
اطلاعیه ها :
❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارتهای این رمان دوباره به حالت ویآیپی بر میگردن.
با احترام
نویسندهی رمان
🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان
سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚
امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚
دوستان قشنگی که رمان رو با سکه میخونید؛ امکان کامنت براتون فراهم شده و از این به بعد میتونید هر پارتی که میخونید کامنتتون رو هم ثبت کنید و اینم بدونید که هر پارتی رو که با سکه باز میکنید تا دو روز براتون بازه و میتونید بهش سر بزنید💫 امیدوارم از رمان لذت ببرید
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیلی😍
۳ ماه پیشپرنیا
00ستاره دل رضامونو برد و مخشو زد ،قدرشو امیدوارم بدونه،پسر ب این خوشمزگی کم پیدا میشه من عااااشق این رضام بخدا ،حامی ک میگن یعنی این دوتا داداش❤️❤️❤️
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا رضا و محمد برای معین داداش های خوبی هستن... حالا رضا نقشش از محمد پررنگ تر بوده توی رمان. منم امیدوارم با ستاره همیشه خوشحال باشن🥰
۳ ماه پیشاموزگار
00ای بابا آزاده جان تو روخدا زودتر تمومش کن انتظار سخته
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اتفاقا چیز خاصی هم به پایان رمان نمونده🙈
۳ ماه پیشمنیر
00آفرین به این دو برادر👌
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا هم آفرین بهشون🥰👌🏻
۴ ماه پیشالناز
00مثل همیشه زیبا
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
قربون شما😍💚
۴ ماه پیشنفس
00واییییی ینی چی اخه ک جدا شدن😩ت رو خدا نزار اینا جدا شن
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
من تمام تلاش خودم رو کردم دیگه به دعاهای شما بستگی داره😅
۴ ماه پیشمریم گلی
00خدا از این داداش ها به همه بده ،مهربون و دلسوز ممکنه سماجت برادرها تأثیری داشته باشه ومعین یه حرکتی بزنه ،ممنونم نویسنده جان
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خواهش میکنم عزیزم😍مصطفی هر چند برای معین برادر نیست؛ اما معین محمد و رضا رو داره که بهش احترام میذارن و دوسش دارن😍
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 002️⃣بزاز بچو دلش خوش باشه که یه نفر دوستش داره😁😛دیدی گفتم رضا ستاره رو دوست داره💃3️⃣ 1-وایییی آره دقیقا گل فرمایش کرد رضا 😍2-خداکنه ❤️💋3-اره 😍😁چون واقعا حیفن و باید برسن بهم🙈❤️
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
منم واقعا دوست دارم به همدیگه برسن. کنار هم خیلی خیلی قشنگن🥲
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00عالی بود مرسی 😍بی صبرانه منتظر رمان خفن جدیدتم 😍 1- نمیدونستم مهمیز چیه بعد رفتم دیدم داخل گوگل دیدیم ولی حسی بهم دست نداد🙈به به قراره یه اثر بکش بکش ببینمذازت😎👻2-حتماً میخونم ❤️💋
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اسمش یک استعاره برای داستان رمانه😍 وقتی قرار داده شد توی اطلاعیهاش میگم که دلیل این انتخاب چیه😍البته ترجیح میدم یه چند پارت بخونید شاید خودتون حدس زدید😍😍😍بهم میچسبه
۴ ماه پیشایلما
00چقدر این سه تا برادر دوسداشتنی هستن🥲😂رضا و ستاره م ازاون دوتازرنگترن😜
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیلی خوبن کنار هم😍
۴ ماه پیشآمینا
00خیلی پارت خوبی بود با سه تا برادر حال داد.۱.آره واقعا۲.آره داشت کوتاه میومد به نظرم چقدر خوبه که این دوتا اینقدر هوای معین رو دارن میدونن که داداششون عاشقه۳.مذهبی ها خیلی هم خوب آموزش میدن ماشالا😅😅
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
رابطهی این سه تا برادر واقعا خوبه😍 با همدیگه مهربونن و سعی میکنن دلیل حال خوب همدیگه باشن🥲 ای کاش مصطفی تافتهی جدا بافته نبود☹️
۴ ماه پیشمهلا
00💜💜
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚💚
۴ ماه پیش
نیلوفرسامانی
00محمد و رضا چه خوبن👌🏻😍