پارت بیست

زمان ارسال : ۴۵ روز پیش

***

از این کوله پشتی سنگین و وارفته متنفر بود. هر وقت آن را روی پشتش می‌انداخت، تا مسیر تمام می‌شد به سر تا پای خودش بد و بیراه می‌گفت که قبول کرده آن را بیاورد؛ هر چند چاره‌ای جز این هم نداشت. لوازمی از جمله قوطی‌های رنگ مرکب نقاشی که معمولاً ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید