لعل بخارا به قلم فاطمه علی آبادی
پارت چهارده :
صدرا آهِ دوبارهای کشیده و سرش را از پشت چندباری به تپهی بیثبات کوبیده و خاک از اطرافش به هوا خواست. نبات آرام سرفهای کرده و صدرا گفت:
- بر سر چیزی بسیار احمقانه.
پیش از آنکه نبات فرصت کند کلمهای بر زبان بیارود، خودش دوباره پیشدست ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ریحون
00نبات چطور غم بر گرفت از تصور عاشق شدنه صدرا هاا.. 🤨🤣🤣