لعل بخارا به قلم فاطمه علی آبادی
پارت نهم :
نبات هین کشیدهای گفت و دست آزادش را محکم بر دهان کوبید. پوزخند صدرا اینبار بلندتر از دفعات پیشین بود:
- چه خیال کردی دختر؟ بیاحترامی به جنازهی حسین بیجواب نخواهد ماند حتی اگر من تو را هزاران هزار زرع از اینجا دور کنم.
به نزدیکی درو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نازدخت
20این رمان به حدی عالیه که وقتی داری میخونی انگار که همه ی شخصیت ها جون میگیرن❤❤🥰🥰🥰