پارت نهم :

نبات هین کشیده‌ای گفت و دست آزادش را محکم بر دهان کوبید. پوزخند صدرا این‌بار بلندتر از دفعات پیشین بود:

- چه خیال کردی دختر؟ بی‌احترامی به جنازه‌ی حسین بی‌جواب نخواهد ماند حتی اگر من تو را هزاران هزار زرع از اینجا دور کنم.

به نزدیکی درو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.