پارت چهل و یکم

زمان ارسال : ۱۳۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

اترس که خود را برای دیدار مجدد دشمن آماده کرده بود، تنها سری به نشانه‌ی اطاعت تکان داد و همین‌که خواست با هرماس هم‌گام شود، صدای او را شنید:
- یادت نره که فهمیدم پیچوندی!
اگر نمی‌فهمید جای تعجب باقی بود!
پوزخند کوتاهی زد و با قدم‌های محکم، به سمت زندان سیاهچال قدم برداشتند.
پس از طی کردن همان مسیر قبلی و باز کردن دروازه، وارد جای مدنظر شدند.
تمامی افراد فولگوری، در

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه

    10

    سلام ستاره جون لطفا از سورا و هرماس بیشتر بزار 🥺 برخورد های این دو نفر در مقابل هم رو خیلی دوست دارم❤️ و اینکه دوست دارم سورا قوی تر باشه در مقابل همه مخصوصا ساندرا😁

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    سلام عزیزم. چشم چشم سوپرایز دارم براتون💫😘 رفتار سورا وابسته به شرایطی هست که داره، در آینده اعتمادش که جلب بشه همین طور میشه که می خواید💫

    ۴ ماه پیش
  • R

    00

    درگیری زیاد شده بزار برم مسافرت برگردم پر قدرت ادامه میدم😂😭🤌🏻🤍

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    😘😍🔥 همیشه زاچ منتظرته

    ۴ ماه پیش
  • R

    10

    مشتاقانه پیشش برمیگردم🦋😃

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    🥰🤝

    ۴ ماه پیش
  • مهنا

    10

    زیباوجالب🤩 همه این زمونه دپرسن درکت میکنیم جوابم ندادی همین ک هستی ی دنیا ارزش داره امیدوارم هرجای این زمین هستی دلت شادو پرامیدباشه زندگیت پرازشادی های وصف نشدنی باشه ماک خیلی دوستداریم🥰❤

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم از اینکه همراهمید و انقدر درکتون بالاست🌺 خیلی خوشحالم از داشتن مخاطب‌هایی مثل شما، وجودتون برام بسیار ارزشمنده✨🥲

    ۴ ماه پیش
  • S

    10

    عالی❤️ امیدوارم مث قبل پر انرژی بشی🥰

    ۴ ماه پیش
  • سیا سیا نرمه نرمه

    10

    من همان آدم پر منطق بی تفاوتم  پس چرا آمدنت حال مرا ریخت بِهَم..؟ عالی بود پارت:)

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    عالی بود متنت🥲🥲 خیلی عالی! ممنونم ازتتتت

    ۴ ماه پیش
  • فاطمه ❤️

    00

    عالیه عزیزم 😘 😍 ❤️🌟🌟🌟🌟🌟

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم فاطمه جانم. خیلی ممنون بخاطر حضور قشنگت✨

    ۴ ماه پیش
  • Aa

    00

    مثل همیشه عالی بود امیدوارم بزودی خوب بشید وپر انرژی ادامه دهید موفق باشید🌹

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    مثل همیشه لطف دارید شما😍 ممنونم ازت عزیزم حضورت برام ارزشمنده

    ۴ ماه پیش
  • مریم گلی

    00

    فکر کنم هنوز اترس نسبت به ریجینا یه حس هایی داره ولی خودش نمیخواد قبول کنه ،هرماس داره کم کم خودشو توی دل سورا باز میکنه ممنونم نویسنده جان انشاالله از این کسالت در بیای عزیزم

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    یک سری اتفاقات و تعهدهای شکسته مانع میشن که باید از سر راه ورشون داریم... بله میشه گفت.. کم کم و نرم نرمک 💫 ممنونم ازت درکت عزیزم🥰😘😘

    ۴ ماه پیش
  • Najva

    10

    عالی✨ لطفا پارت های بعدی بیشتر در مورد سورا و هرماس باشه.💕

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    چشم چشم. انقدر که این دو باهم حرف بزنن که خسته باشید🥲😁✨

    ۴ ماه پیش
  • شیطون بلا

    00

    اره یه تایمی کلا حوصله کسی و فضا مجازی نداری درک میکنم اترس نمیتونه جلوی وایلدر و ریجینا مقاومت کنه هعبب :)

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    دقیقا و ممنونم بابت درک والااتون✨ فکر کنم شعله‌ی کم احساساتش داره یواش یواش یخ های دلش رو آب می‌کنه:)

    ۴ ماه پیش
  • حدیث

    00

    بالخره اعتراض هام جواب داد و این دوتا باهم حرف زدن 🤣🎀صورتی های ملوسسس🎀🎀🤣

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    بله درسته نبودم ولی می‌دیدم چقدر ناراحتی از این موضوع😂

    ۴ ماه پیش
  • نیلوفر آبی

    00

    از هرما س خوشم میاد افرین عالی بود

    ۴ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    هرماس هم از شما خوشش میاد😁💛 ممنونم بابت نظرت عزیزم

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.