پارت هشتاد و یکم

زمان ارسال : ۱۱۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 24 دقیقه

نشسته بود روی طاقچه‌ی پنجره‌ی اتاقش و زانوانش را در آغوش گرفته بود. به باغی نگاه می‌کرد که توی تاریکی مطلق فرو رفته بود... یک زمانی به وقت بچگی‌هایش یقین داشت اشباح و اجنه شب‌ها میان درختان باغِ عمارت پرسه می‌زنند و حالا این فکر برایش به کلی احمقانه شده بود. کارش شده بود خیال پردازی و مرور خاطرات. خیالات و خاطراتی که معین توی همه‌شان نقش اصلی را به عهده داشت! آستین ژاکت بافتنی‌اش را ت

1243
157,934 تعداد بازدید
6,538 تعداد نظر
123 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

آزاده دریکوندی : ۵ ماه پیش

❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارت‌های این رمان دوباره به حالت وی‌آی‌پی بر می‌گردن.
با احترام
نویسنده‌ی رمان

آزاده دریکوندی : ۴ ماه پیش

🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان

آزاده دریکوندی : ۲ ماه پیش

سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚

امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نیلوفرسامانی

    00

    معین باوجود فریال اصلا مرد چهل ساله به نظر نمیاد...با این شیطنت ها میخورهدسی ساله باشه🤣❤️🤣 ولی واقعا گوگولیه....🥺😍

    ۳ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    تقصیر خود فریال بود که بهش گفت اگه جرات داری😅 این اگه جرات داری واسه مردا ته خطه😂

    ۳ ماه پیش
  • اموزگار

    00

    اخییییی طفلی معین

    ۴ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خیلی گلبش شیکست توی این پارت و به خصوص پارت بعدی....🥲

    ۳ ماه پیش
  • ایلما

    00

    هعی از دست عطا وقتی این دوتا همدیگرو دوسدارن چرا سنگ میندازه🥺چقدرم سنگ دله

    ۴ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    واقعا واسش متاسفم... الان قلب این دوتا گنجشک شکسته، خوشحاله؟☹️

    ۴ ماه پیش
  • رویا (فن ...)

    00

    😓😓

    ۴ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    🤔🤔

    ۴ ماه پیش
  • آمینا

    00

    بابامن که آخرش باید ازدواج کنم وغیرازشما ی مرد دیگه روهم دوست داشته باشم و تکیه گاهم باشه ومن میخوام اون مرد،معین باشه۵خیرپاشنه درخونه عطا رونکنده۶.خیر قهر کنه خونه نره.خودکشی کنه😅دیگه پیشنهادی ندارم

    ۴ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    عطا نمی‌ذاشت این بنده خدا حتی حرف بزنه😩 شاید می‌ترسید تحت تاثیر قرار بگیره و از موضعش پایین بیاد🤨

    ۴ ماه پیش
  • آمینا

    10

    ۳.دوست دارم که برگردن به همدیگه احساس من میگه آره برمیگردن به هم حتما جفتشون افسرده میشن خانواده ها کنار میان دیگه شایدم معین بدون فریال براش سخت باشه باباشو بفرسته جلو.فرهاد رو واسطه کنه۴.شایدمیگفتم

    ۴ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    طبق اون تیزری که فرستادم بودم که باز هم با هم صحبت می‌کنن بعد این جدایی... و حالا باید ببینیم این جدایی موقته یا همیشگی🥲💔

    ۴ ماه پیش
  • آمینا

    00

    ۱.خوب معین با این حرف فریال به این نتیجه میرسه نکنه حرف نازنین و مصطفی درسته منو بازی داده وای آزاده چه سوالایی سختی پرسیدی امشب نمیتونم جواب بدم۲.فریال که شمشیر رو از رو بسته از همون اول عصبانی بود

    ۴ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    دقیقا ذهن معین بهم می‌ریزه💔 پارت امشب همون پارتیه که معین به خاطرش می‌ره😔

    ۴ ماه پیش
  • آمینا

    20

    وای مرسی چه پارت طولانی واقعا🥰😘😘فریال مریضیا پسره رو از راه به درمیکنی آخرش.چرا گفت بابام راست میگه ما به درد هم نمیخوریم منم بودم ناراحت میشدم بعداز یک سال و نیم دوسال این حرف رو بشنوم

    ۴ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    واقعا آزار می‌ده این بنده خدا رو☹️👌🏻 پارت امشب دعوا داریممممم💔

    ۴ ماه پیش
  • مریم گلی

    20

    این همه دلبری میکنه ،آخرش میگه بابام راست میگه ما به درد همدیگه نمی خوریم ،واقعا حالت خوبه فریال جون ؟خیلی دلم برای معین می سوزه حقش نیست این جوری پس زده بشه ممنونم نویسنده جان

    ۴ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خواهش می‌کنم گلم💚 نه متاسفانه فریال حالش خوب نیست🥲 توی دو راهی گیر کرده تا یه ذره می‌خواد از کنار معین بودن لذت ببره به یاد باباش می‌افته💔

    ۴ ماه پیش
  • مهلا

    00

    💜💖💜

    ۴ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    💚💚💚

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.