پارت صد و پنجم

زمان ارسال : ۱۲۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

.


حرفهایش و بهانه هایش به دلم نمی چسبد.

او در سالهای نوجوانیش از عالم و آدم نفرت داشت.

وقتی مرا درون چاه خشک انداخته بود ازاوچه انتظاری باید می داشتم؟

به دانه های بلوری تسبیح نگاه می کنم.

می توانستم بابا را درخاطراتم ببینم که روی تخت کنارحوض پرازآب نشسته و با تسبیح ذکر می گوید.

ایلمان چشمان پراشکش را به چشمان پرغم من می دوزد.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.