پارت نود و پنجم

زمان ارسال : ۱۳۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

-

سمیر بی حوصله خمیازه ای می کشد.

-بقیه ماجرا چی شد. بهادرخان حتما به زنش بیشتر از شایع ها اعتماد داشته.

گودرز نیش خندی بر خوش باوری مرد من می زند:

-نه پسرجون. لقمان این داماد عاشق پیش رو از کجا پیدا کردی؟

خان بهادرکسی نبود که اجازه بده لکه ننگ بر اسم و رسمش سایه بندازه. بعد تولد خواهرم گلرخ...مادرمون رو سر به نیست کرد.

این حرفش باعث می شود تا یز

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.