ماه در مه به قلم محبوبه لطیفی
پارت سی و پنجم :
با خودم که تعارف ندارم، از شنیدن حرفهای دکتر یاوری حسی به من دست نداد. یک جور بی تفاوتی در مقابل تمام عکس العملهای دکتر یاور داشتم اما در مورد محمد قضیه فرق دارد.
محمد طوری حرف میزد که در دلم چیزی متفاوت از قبل شکل میگرفت، به طوریکه دلم میخواست اصلا پا در اتاق او نمیگذاشتم و با او آشنا نمیشدم.
یک نوع حس فرار نسبت به آن دریای خم و تنفر چشمهایش دارم.
مطالعهی این پارت حدودا ۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۴۳ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فاطمه
10سلام محبوبه جون رمانت بی نظیره❤️ 🔥خیلی دوستش دارم،بیصبرانه منتظر پارت بعدی ام🥲