پارت نود و سوم :



خنکی پاییز به یک‌باره سرد و استخوان‌سوز شده بود انگار که وسط برف‌های اورامانات افتاده باشم بدنم  می‌لرزید. نرمین روی زمین بود و زن‌ها دورش حلقه زده و زاری می‌کردند. شنو خانم مشت مشت خاک‌های اطراف را بر سر می‌ریخت و صدای فریاد نیهان از وَی وَی زن‌ها بلند‌تر بود. یکی از دست‌های گلاره روی شانه‌‌ام بود و دست دیگرش خنکی آب را روی صورتم می‌پاشید. نوزاد نیهان در آغوش زنی که نمی

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۸۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.