پارت سی و هفتم

زمان ارسال : ۱۴۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه


با ورود عروس و داماد نوای دلفریبی در فضا طنین انداخت و مهمانان را به هیجان وا داشت.
طوری که همه با شور و شوق از جا برخاسته و شروع به کف زدن کردند.

سارا و روفیا و فربد جلوتر از همه ایستاده و برای عروس و داماد دست تکان میدادند.

روفیا نم چشمانش را گرفت و از دور بوسه‌ای برای دخترش که در لباس عروس میدرخشید فرستاد.

الینا پس از لبخندی که برای مادرش زد، دست در دست س

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Fatemeh

    00

    ای برهام شیطون😂😜

    ۵ ماه پیش
  • نگار بنی هاشمی | نویسنده رمان

    😆👌

    ۵ ماه پیش
  • نیلوفر ابی

    00

    ممنون قشنگ بود اونیکه وبرهام عالین

    ۵ ماه پیش
  • نگار بنی هاشمی | نویسنده رمان

    مرسی عزیزم😍😍

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.