پارت هفتاد و دوم

زمان ارسال : ۱۱۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

_ وای مامان، هنوز فکر می کنم خوابم! لحظۀ اول هنگ هنگ بودم. مغزم هی ارور می داد. نمی تونستم باور کنم!
یاسمین با لبخند گوش به توضیحات پر از هیجانش داشت. وصال با چشمان درشت شده از ذوق و هیجان یک ریز حرف می زد. نه مهلت نفس به خود می داد نه مجال صحبت به یاسمین.
از محبت آن ها می گفت... از صمیمیتی که میانشان می تاخت... از احترامشان به خودش. البته سعی کرد کمتر از محبت و عشق سعید به ریحانه بگوید مب

68
21,998 تعداد بازدید
52 تعداد نظر
103 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید