به دنبال شارلو به قلم زهرا صالحی (تابان)
پارت دوازده :
به سمت در رفت و نور چراغ قوه را روی تنهی چوبیاش گرفت. اندک نوری که در را روشن کرد، شیارهای خزه بستهی رویش را بدونِ هیچ ترمیمی نشان میداد. چه به این کلبه در یک شبانه روز گذشته بود؟! تصمیم گرفت به جای خزه بسته دست نکشد؛ گویی از چیزی ترس داشت. فقط ا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آنیا
00ووویییی یعنی کی میتونه باشه🫢 نکنه همون پیرمردست که بهش چراغ قوه داد🤔