به دنبال شارلو به قلم زهرا صالحی (تابان)
پارت نهم :
مارتین کلافه و سردرگم در سکوت شب، از کوچههای شارلو عبور میکرد و هر لحظه نگرانتر میشد. فراسوی باورهایش چیزی بود که اگر به آن فکر میکرد، مغزش از هم متلاشی میشد. ای کاش میدانست چیزی حتی وحشتناکتر قرار است اتفاق بیفتد. اتفاقی دهشتناک برای شارلویی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما