پارت چهارم

زمان ارسال : ۸۵ روز پیش

به نظر او مارتین به اندازه‌ی کافی عاقل شده بود و آمادگی‌اش را در او می‌دید. یادش است اسقف پیر سال پیش در مراسم حضور نداشت. برای کاری به خارج از شارلو رفته بود و به علت بند آمدن راه‌های منتهی به شارلو، نتوانسته بود به موقع خودش را برساند. آن‌سال مردم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید