پارت سی و هفتم

زمان ارسال : ۱۴۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

می‌دانست که این زنیکه‌ی هیولا، هیچ علاقه‌ای به او ندارد!
دلش می‌خواست از جایش برخیزد و با آخرین توان، از آن آدم‌های عجیب دور شود، اما می‌دانست محال ممکن است.
عده‌ای از آنها بال داشتند و عده‌ای دیگر، سرعت دوندگی بسیار... !
تنها دوست داشت که فریاد بکشد و بگوید چه از جانش می‌خواهند، اما هربار آن صدای سرکشانه را در درون خفه می‌کرد.
ساندرا بالاخره از جایش بلند شد و پس از تک

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Aa

    00

    ممنون زیبا بود پس این قبیله ها قبلا دوست بودن جالب شد👏🌹

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    بله در پارت های بعدی به گذشته سفر داریم😁💫

    ۵ ماه پیش
  • Alieh

    00

    اوفففف یعنی اترس چکار مکنه ۲ به یکنفر این عدالت نیس🥹🫠 پارت=❤️🫶🥹🫠

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    دیدی توروخدا؟ چطور هردوشون رو زد روی کول و آورد پس؟😂☹️

    ۵ ماه پیش
  • نورای

    10

    سلااااام.. رمان عالی هس و میترکونه ولی به نظرم یه ایرادی داره اونم شخصیت سوراس خیلی شخصیت آبکی و سوسولی داره اگه میشه شجاع و نترس باشع و بتونه حداقل از خودش کمی دفاع کنه

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    سلام عزیزم✨ ممنونم از نظرت و اینکه باید بگم رفتار سورا منطقی نوشته شده خب این اتفاق برای هرکس بیفته و یک دفعه از جهان آدمیزادی پرت بشه به یک جهان فرازمینی، خب این واکنش طبیعیه

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    و شخص می‌ترسه، در شوک فرو میره و... نمیتونه که همون اول کاری با همه سر جنگ داشته باشه و بگه شما چرا منو آوردین و... پس طبیعیه و به مرور زمان شخصیت اصلی سورا رو میتونید ببینید😘😘

    ۵ ماه پیش
  • گرگین

    13

    کاش دوباره وایلدر و اترس باهم دوست شن خدایی خیلی زوجشون جذابه:)حس میکنم اترس یه گندی زده که باید می زده و کارش درست بوده ولی یه آسیب بزرگ به وایلدر زده .کاش وایلدر ببره.اترس دیگه خیلی پرو شده:)))

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    رفاقتشون در گذشته قشنگ بوده... کلا این دو قبیله بخاطر یک اتفاق و کینه‌ی رشد کرده از هم جدا شدن... چطوره یه فلش بک بزنیم به گذشته؟

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    رفاقتشون در گذشته قشنگ بوده... کلا این دو قبیله بخاطر یک اتفاق و کینه‌ی رشد کرده از هم جدا شدن... چطوره یه فلش بک بزنیم به گذشته؟

    ۵ ماه پیش
  • S

    00

    عالیه❤ امیدوارم اترس بتونه مقاومت کنه و برنده بشه

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم عزیزم 😘😘😘😘😘

    ۵ ماه پیش
  • فاطمه

    00

    نکته جلب که تو این قسمت اومد روزگاری اترس و وایلدر با هم دوست بودن و چه کینه قدمی باش نمیدونم و اما بی چرا سورا هیچی نمیدون و سرش در جنگ میکنن این دو قبیله 😔⚔

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    بله دقیقا... چطوره یه فلش بک داشته باشیم به گذشته های دور؟ شاید اوضاع روشن شد...

    ۵ ماه پیش
  • فاطمه ❤️

    10

    عالیه 🌹🌹من که نگران اترسم تنها مونده بین اون دوتا امیدوارم هرماس سر برسه

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    و سالم رسید🥲😂😘🌸

    ۵ ماه پیش
  • Najva

    01

    نبرد نیمچه رمانتیک بین ریجیناو اترس🥴 نظرم عوض شد،دوست دارم وایلدر و سورا عاشق هم شن.😉

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    خواستم رمانتیکش کنم ها🤣 فقط این وایلدر سر رسیدش

    ۵ ماه پیش
  • نیلوفر ابی

    10

    این دو گروه کینه قدیمی دارند هر کدوم میخوان اون یکی از هدفش جداکنندفقط این وسط سورا مثل توپ به هر طرف پرتاپ میشه عالی بود ممنون

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    بله دقیقا... یک کینه‌ی بزرگ!

    ۵ ماه پیش
  • حدیث

    20

    میتونم قشنگ حس کنم چه رفاقت عمیقی داشتن 🥲

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    داشتن داشتن داشتن🥲🤝

    ۵ ماه پیش
  • .

    10

    کاش سورا انقدر ماست نباشه بابا دارن میبرنت دوتا لگد بپرون حداقل مونده رو کول یارو از هوا لذت میبره

    ۵ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    خب ساندرا برش میگردونه پیش هرماس چرا بخواد لگد بپرونه😂 اینا بال دارن و توی هوا اصلا نمیتونه حرکتی بزنه

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.