پیانولا به قلم مرجان فریدی
پارت شصت و چهارم :
صدایم چنان خش برداشته بود که گویی کسی روی هنجرهام چنگ انداخته باشد.
نفسهای داغش به صورتم سیلی میزدند. دستانش را مشت کرده بود و من با جیغ به سینهاش مشت میزدم.
سینهای که تنها شانسم برای لمس کردنش، آن اورکت و بافت دانه درشت زیرش بود. وگرنه با اولین تماس سرم را از تنم جدا میکرد.
_بگو دیگه؟ بگو همش تقصیر توعه، بگوو!
ناگهان مچ هر دو دستم را میان دستان قدرتمندی که در ح
مطالعهی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۰۸ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
نمیدونم
160واقعا دلم برای اونایی که با رمان های خانوم مرجان هنوز آشنا نشدن می سوزه 😔😔
۱ ماه پیشAsma
50سریال کره ای من ربات نیستم شخصیت پسره بیماری میکائیل رو داره
۱ ماه پیشفریبا
70واقعا نمیتونم پیش بینی کنم من تا الان فک میکردم حابیل تو تصادف مرده ولی الان ..
۱ ماه پیشفریبا
50واقعا نمیتونم پیش بینی کنم من تا الان فک میکردم حابیل تو تصادف مرده ولی الان ..
۱ ماه پیشNajva
10هه ی منتظر بودم...که آخرش افتاد.
۱ ماه پیشپرنیا
04یعنی بخاطر کشته شدن اونا حابیل اعدام شده؟؟؟؟؟
۱ ماه پیشنفس
20عالی درجه یک موفق باشید
۱ ماه پیشفیونا
50خزانم💔🥀:) این که حابیل تو اون تصادف نمرده و مرگ زنی که باردار بود افتاده پای اون، یعنی یه اتفاق بدتر واسه شون افتاده که از نظر کیهان ها، جرم و خطای خزان و سنگین تر می کنه!
۱ ماه پیشT
00وای نههه😭😭😭بچممم)))
۱ ماه پیشReyhan
20اصلا نمیدونممممم چییی بگمممم
۱ ماه پیشنمیدونم
21دیدین درست گفتم که حابیل توی تصادف نمرده. خزان قشنگم
۱ ماه پیشپرنیان
32پس حابیل تو تصادف نمرده ! واقعا میکائیل داره شورشو درمیاره آخه اعتیاد خواهرش به خزان چه که انقدر تحت فشار قرارش میده آخر بخاطر قضاوت هاش خزان یه چیزیش میشه
۱ ماه پیشke
10نمیتونمم منتظر باشم
۱ ماه پیشکنت
40میکائیل ادمیه که نه با عذاب دادن خزان میتونه خنک شه نه ول کردتش
۱ ماه پیش
فاطمه
10ی نمه امید داشتم به باد رفت😓