حزین به قلم طیبه حیدرزاده
پارت نود و دوم
زمان ارسال : ۱۴۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه
-می دونم. دلشکستی دردیه که درمون نداره.
بقیه راه در سکوت سنگین طی می شود. مسافرهای این ماشین هر یک سر در غار تنهایی خود برده و با خود درد هایی را حمل می کنند.
وقتی تایرهای ماشین روی سگ های ریز می رود. در زیر ستیغ آفتاب خانه اربابی گودرز خان باعث وحشتم می شود.
لحظه ای را در زندگی برای آدم پیش می آید که قلبش می تواند وقوع فاجعه را حس کند.
می توانستم به پا