هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت صد و بیست و دوم
زمان ارسال : ۶۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
از دور نظارهشان کرد و حسرت خورد. همانجا به ستونی تکیه داد و منتظر شد نوبت پروازشان فرا برسد. امید داشت که این مرحله را نیز بدون مشکل پشت سر گذارند. در دل برای تکتکشان آرزوی موفقیت کرد و افسوس خورد که برای آخرین بار نمیتواند کسانی را که سالهای سال نقش خانوادهاش را ایفا میکردند، در آغوش بکشد و خداحافظی کند!
باز هم همهچیز را در وجودش کشت؛ سرش را به پایین متمایل کرد و از میان فض
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.