پارت یکم

زمان ارسال : ۹۱ روز پیش

با دست‌های بسته روی صندلی نشسته‌ام، یک صندلی چوبی بسیار سخت و نامناسب برای نشستن! آنقدر پایه‌های صندلی تکان خورده است که وقتی روی آن می‌نشینم صدای قیژ قیژ می‌دهد. معلوم نیست قبل از من چند اسیر بدبخت را به خود دیده است و شاهد چه شکنجه‌هایی بوده است.

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید