پارت هشتاد و یکم

زمان ارسال : ۱۳۲۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

طولی نکشید که آماده‌ی رفتن شد، نیهان تا پشت در بدرقه‌اش کرد و خواست بیرون برود که حسام مانع شد.

- دختر خوب، نیا بیرون سرما می‌خوری! مثل اون دفعه هم نباشه که جواب تلفن ندی‌آ!

نیهان روی پنجه‌ی پا بلند شد و گونه‌اش را بوسید، با لبخند ملایمی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.